۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

طاغوت خامنه ای و طاغوت پهلوي


بسمه تعالي
طاغوت خامنه ای و طاغوت پهلوي
وَمَن يَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّي إِلَهٌ مِّن دُونِهِ فَذَلِكَ نَجْزِيهِ جَهَنَّمَ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ   و هر كس از آنان بگويد من جز او خدايى هستم او را به جهنم مجازات  مي كنيم كيفر ظالمان را اين گونه مى‏دهيم. [سورۀ انبياء]
سلام بر آنكس كه شايستۀ سلام است
جناب حجت الاسلام علي خامنه ای
در بين مردم معروف است كه شما همۀ نامه هاي اعتراض و تظلم خواهي و دادخواهي را كه شكايت آنها از مأموران امنيتي شماست (مشهور به سربازان گمنام امام زمان) بجاي رسيدگي عادلانه مستقيماً به خود دستگاه امنيتي و مأموران مربوطه ارجاع مي دهيد. اين ظالمانه ترين نوع برخوردي است كه احتمال دارد با دادخواهي مردم صورت پذيرد.
آقاي حجت الاسلام خامنه ای
ما اين حرف را به عادت طرفداران شما باور نداشتيم تا اينكه همين نكته را از يكي از خادمان جنابعالي شنيديم كه ناباوري ما را به باور مبدل ساخت. ايشان فرمود «اصولاً آقا نامه هاي شكايت از بچه هاي اطلاعات را نگاه هم نمي اندازند و مي فرمايند بدهيد اطلاعات». ايشان به ما نصيحت كرد كه ديگر به شما نامه ننويسيم و همان نامۀ اول را هم كه نوشته ايم راه را به خطا رفته ايم چون بزودي دستگاه اطلاعاتي به سراغمان مي آيد و مثل همۀ كساني كه به شما نامه مي نويسند و به سرعت روانۀ زندان مي شوند ما را هم گرفتار خواهد كرد. نوري زادها و طبرزدي ها را كه يادتان هست؟ اما جناب حجت الاسلام خامنه ای بعد از سي و يك سال حكومت فاسد و دروغگوي ولايت فقيه و با گذشت 20 سال از حكومت ظالمانه و ديكتاتوري شما اين حقيقت بر كسي پوشيده نيست كه طاغوت ولايت فقيه بسي بدتر و فاسدتر و ظالم تر از طاغوت پهلوي است. شخص ولايت فقيه هم كه خود را نائب امام زمان و نمايندۀ خدا در زمين مي نامد به مراتب از شخص رضا پهلوي و محمدرضا پهلوي بدتر و ظالم تر است.
جناب حجت الاسلام خامنه ای، آيا براستي پيرامون اين نكته كه شما حتي اندكي تفاوت محتوايي با طاغوت و شاه معدوم نداريد انديشيده ايد؟ آيا اگر يكي از نزديكان شما بخواهد صادقانه در بارۀ شما بنويسد گمان مي بريد كمتر از مطالب ارتشبد فردوست دوست و منتقد خاندان پهلوي از قلم او صادر شود؟ هر كسي كه اثر ارتشبد فردوست را بخواند بي گمان به شباهت هاي غيرقابل انكاري ميان شما و خانوادۀ شما با شاه و خانوادۀ شاه پي خواهد برد. ما مصمم هستيم همچون فردوست سلطنت و طاغوت شما را نقد كنيم تا فردوست هاي خفته را از ميان اطرافيان شما به سخن گفتن مشتاق نماييم. در اين نامه مشتي از خروار اين تشابه را مثال مي زنيم.
 مثالي از دزدي و ظلم محمّدرضا پهلوى
ارتشبد حسين فردوست در خاطرات خود، داستان زير را كه تراژدى محمّدرضا در غصب املاك مردم است با اينكه دم از اصلاحات ارضى مى زد، نقل مى كند كه مربوط به حدود پانزده سال قبل از پيروزى انقلاب (يعنى سالهاى 42 به بعد) است:
محمّدرضا فردى به نام منصور مزين (سر لشگر باز نشسته ارتش) را طبق فرمانى رئيس املاك بنياد پهلوى در گرگان كرده بود... مزين طبق دستور محمّدرضا به فروش اين املاك و تبديل آن به پول نقد پرداخت ، او در سال مبالغ هنگفتي به محمّدرضا مى داد كه به معاون مالى دربار پرداخت مى شد، و او به حساب محمّدرضا مى ريخت ، و مبالغ هنگفتى خودش مى دزديد، در نتيجه همه مقامات لشگرى و كشورى و متنفذين و تجار و كليه افرادى كه پول اضافى داشتند به گرگان روى آوردند.مزين به تدريج در گرگان سازمان مفصلى تشكيل داد و هر چه زمين مرغوب داراى مالك و يا بلاصاحب مى ديد، از زمين شهرى و زراعى ، دره و كوه و تپه و جنگل ، همه را تصرف مى كرد و مى گفت : متعلق به شاه است و فروخته خواهد شد،.. .صدها شكايت به دفتر ويژه اطلاعات و بازرسى به دست من مى رسيد، كه اهالى گرگان به شدت از مزين شكايت دارند و شايد دهها بار از طرف دفتر، افسرانى به گرگان براى تحقيق فرستادم و گزارش آنها را به محمّدرضا دادم ، محمّدرضا هر بار دستور مي داد بدهيد به مزين (يعنى همان كسى كه از وى شكايت شده بود!)... چند سال قبل از انقلاب يك افسر را از دفتر به گرگان فرستادم تا تحقيق محلى كند و با مزين تماس ‍ بگيرد كه مگر اراضى شاه چقدر بوده كه شما ده سال است مى فروشيد و هنوز تمام نشده؟
مزين پاسخ داده بود: اراضى شاه تا مرز شوروى است ... مشتريان مزين اكثرا يا پولدار محلى بودند و يا از تهران مى رفتند و او به هر يك به دلخواه خود مقدارى زمين مى فروخت ، قواره ها از 50 هكتار تا صد هكتار بود... خلاصه پس از حدود ده سال فروش زمينهاى گرگان ، به همين منوال نوبت به اراضى گنبد و سپس زمينهاى بجنورد رسيد، محمّدرضا از مزين رضايت كامل داشت ، نيمى از اراضى بجنورد به فروش رفته بود كه انقلاب شروع شد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر