۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبه

دُکان حراست از معنویت

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً عَبْدًا مَّمْلُوكاً لَّا يَقْدِرُ عَلىَ‏ شىَ‏ْءٍ وَ مَن رَّزَقْنَاهُ مِنَّا رِزْقًا حَسَنًا فَهُوَ يُنفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْرًا  هَلْ يَسْتَوُنَ  الحَْمْدُ لِلَّهِ  بَلْ أَكْثرَُهُمْ لَا يَعْلَمُون‏: خدا برده­ ی زرخريدى را مثَل مى‏ زند كه هيچ قدرتى ندارد، و كسى را كه از جانب خويش رزق نيكويش داده ‏ايم و در نهان و آشكارا انفاق مى‏ كند. آيا اين دو برابرند؟ سپاس خاص خداست، ولى بيشترشان نادانند.
نحل-75
چند سالی است که سر کوچه­ ی دنیا خواهی یک مغازه باز شده به نام فریبنده­ ی «نقد عرفان­های نوظهور».
البته، گاهی به این عرفان­ ها نوپدید، کاذب، التقاطی، انحرافی و … هم می­ گویند.
جنس این مغازه را جیب مردم تأمین می­ کند و سود عمده­ ی آن نصیب کسانی می­ شود که می­ خواهند حواس آن­ها را به سر و صداهایی گرم کنند تا متوجه خیلی از اتفاق­ ها نباشند و در حالی که پشت ویترین این مغازه میخکوب می­ شوند، سرمایه­ های ملی آن­ها به یغما رود و هر روز بر آمار جوان ­های معتادشان افزوده گردد.
فروشندگان این مغازه چیزی جز جعبه ­های خالی و دروغ­ ها و حرف­ های خیالی به فروش نمی­ رسانند؛ اما همه ­ی این اجناس را لای جلد قرآن می­ پیچند و در حالی که «وا اسلاما» سر می­ دهند، قالب کسانی می­ کنند که از دین چیزی جز صوت آن­ها نمی­ شناسند.
(شاید اگر چند کالای ارزشمند و قیمتی در این مغازه به فروش می­ رسید، می­ شد به برخی نابسامانی­ های فرهنگی ناشی از عرفان­ های قدرت رسیدگی کرد؛ اما اتفاقاً مالیات این مغازه به حساب همین عرفان­ ها واریز می­ شود.)
این روزها که مشتری این مغازه خیلی کم شده، تبلیغات آن رو به افزایش است و بانیان آن سعی می­ کنند در هر رسانه­ ای شعبه­ ی بیشتری باز کنند. چند عروسک هم جلوی در مغازه به خوش رقصی بیشتر در آمده­ اند تا جذب مشتری کنند و علاوه بر دستمزد، شاباش خوبی بگیرند.
قصه ­ی امروز ما، قصه­ ی این عروسک ­ها است:
1-­ شخصیت عروسک­ ها:
بی­ مقدمه عرض می­ کنم که انگیزه­ ی اصلی جوانان شهرت طلبی مانند ح. مظاهری سیف، ج. ادبی، ج. محرابی و …،  یکی حفظ موقعیت­ های شغلی فعلی­شان است که با سواد و تجربه­ ی ناچیز خود، شایستگی هیچ کدام را ندارند و دیگری، معروفیت و  نامداری، که دلشان برای آن ضعف می­ رود.
آن­ها با یکدیگر رقابت با مزه ­ای هم دارند. مثلا محرابی که یکی از افتخاراتش تحریکات پشت پرده برای برخورد خشونت­ آمیز با درویشان گنابادی و … است، می ­گوید: طرح مبارزه با جریان ها و فرقه های انحرافی در مؤسسه­ ی من طراحی شده است. ادبی که بدون تحصیلات حوزوی و به سبب مقام علمی پدر،  لباس افتخاری روحانیت به تن دارد، سعی می ­کند در صحنه­ های فرهنگی خود را روشنفکر معرفی کند و در صحنه­ های سیاسی، چهره­ ی جذابی در میان این وری­ ها و اون­وری­ ها داشته باشد؛ بلکه زودتر به مقصود برسد. مظاهری سیف که بیچاره بین رفقا هم به بی­ سوادی شهرت دارد، به جای تهذیب نفس، تذهیب چهره می­ کند تا بلکه به این نحو مقبول شود و …
اما شخصیت­ های دیگری هم در این میدان وجود دارند که شناسایی آن­ها می­ تواند موضوع  جالبی در علم جانورشناسی باشد. ف. کلانتری یکی از این شخصیت­ ها است. این سرباز گمنام دجال را ندیده ­اید؛ اما همگی می­ شناسید. او معمولا سرش را در پستوی خبرگزاری «تابناک» فرو می ­برد تا دیده نشود و در همین حالت، روی صفحه­ ی خبرگزاری لگد نثار این و آن می­ کند. معرفی این فرد بدون شرح است و تنها با یک نگاه گذرا به نوشته­ هایش (درباره­ ی عرفان حلقه)، به دست می­ آید.
2-­ نبوغ عروسک­ ها:
مدتی پیش، محرابی سناریوی شگفت انگیزی ارائه کرد که عدالت علوی در آن موج می­ زد و نبوغ اینشتین در مقابل آن به زانو در می ­آمد. این جوان خوش فکر تصمیم داشت جماعتی هزار نفری از علما و فضلای قم را در یک سالن گرد هم آورد و دکتر محمدعلی طاهری را در مقابل آن­ها بر روی سن نشاند تا مناظره ­ای میان آن هزار نفر و این یک نفر صورت گیرد. او از اعلام موضوعات مورد مناظره برای استاد طاهری به شدت امتناع می ­کرد و ناگفته پیدا است که علاقه ­مند بود بتواند با فیلم­برداری از این محفل و دستکاری و برش فیلم تهیه شده، مانور بی­ نظیری داشته باشد و  مدال افتخار متفاوتی در مقابله با این اندیشمند ایرانی را نصیب خود گرداند.
(این ماجرا شما را به یاد چه می­ اندازد؟ هزاران رحمت بر کلیسای قرون وسطی و دادگاه تفتیش عقاید آن­ها!!!)
مدتی بعد دکتر طاهری در سایت خود اعلام کرد که به پرسش­ های رسمی کارشناسان با ارائه­ ی تصویر این پرسش­ ها به صورت مکتوب پاسخ خواهد گفت و استقبالی که از این دعوت به عمل آمد، بازداشت ناحق ایشان با تکیه بر  اتهاماتی شد که همواره در خیالات این قبیل اصحاب علم(!) و ایمان(!) می­ روید و هر روز بیشتر رشد می ­کند.
اما نبوغ مظاهری سیف بیشتر است. زیرا او درخواست بودجه­ ای 50 میلیارد تومانی کرده است تا پروژه­­ ی رومانتیکی را به اجرا در آورد. این ناقلا که گویا هم کارتون زیاد می­ بیند و هم فکر اقتصادی خوبی دارد، قصد دارد باغی را خریداری و مهیا کند و به قول خودش، سردمداران عرفان­ های نوپدید را در آن به حبس بکشاند تا در آن فضای دل­ انگیز  همه­ ی نظرات خود را مکتوب کنند و این نابغه هم با آن همه قدرت علمی که دارد، به نقد آن بپردازد. به این ترتیب، اگر در نهایت، 20 میلیارد تومان برای این باغ (که به آن می­ گوید باغ خدایان) هزینه ­شود، 30 میلیارد تومان هم نوش جان می­ کند و بنابراین، دین و ایمان مردم از شر این شیادان (سردمداران آن عرفان­ ها) محفوظ می­ ماند.
البته، ناگفته نماند که نباید نبوغ این دردانه را دست کم گرفت. او سال گذشته در همایشی فرموده بود می­ خواهد در یک فضای آموزشی، از مدیتیشن برای حفظ قرآن بهره گیرد. ناقلا یک بار پول می­ گیرد تا مدیتیشن را که در مکاتب عرفانی هند کاربرد دارد، بکوبد و یک بار دیگر پول می­ گیرد تا از آن استفاده کند. (او خودش بارها این طرف و آن طرف گفته است که روزی­ اش از راه همین نقد عرفان­ های مثلا نوظهور تأمین می­ شود.)
اما شاهکارهای ادبی به این حد نیست. او که به طور دائم به اسم مأموریت و با پول مردم، گشت و گذار­های خارج از کشور دارد، یک مرتبه بر صفحه­ ی تلویزیون ظاهر می­ شود و علاوه بر این که با اشاره، عرفانی بودن کلاس ­های عرفان حلقه را زیر سؤال می­ برد، اعتراض می­ کند که چرا برای برگزاری این کلاس­ها وجهی دریافت می­ شود! این پسر شجاع به عنوان وکیل سرخود کسانی که با علاقه در این کلاس ­ها شرکت می­ کنند و هیچ وقت ازهزینه­ ی متعارف آن شکایتی نداشته ­اند، چنان با ژست متفکرانه حرف می­ زند که گویا نه تنها در این کشور، آموزش رایگان است و هیچ مؤسسه­ ی آموزشی از فراگیران شهریه ­ای دریافت نمی­ کند، بلکه شخص ایشان هیچ وقت، هیچ حق­ التدریسی دریافت نکرده است و برای رضای خداست که به دنبال اخذ واحد درسی بیشتر برای تدریس عرفان است. لذا این نوع افاضات فقط یک معنی می­ دهد: پس ما چی؟
برای آشنایی بیشتر با انواع دیگری از نبوغ، سری هم به www.namehayemahramaneh.blog.com    بزنید.
3-­ کلام آخر
از عرفان ­های دیگری که زیر گیوتین این سردمداران معنویت اسلامی گیر کرده اند، خبر ندارم؛ اما مجموعه­ ی بزرگ عرفان حلقه به طور عمده متشکل از متخصصین زبده در علوم مختلف است که نظریه­ های این عرفان را بعد از تحقیق و آزمون پذیرفته ­اند و گسترش می­ دهند. این امر آنقدر مشهود است که جناب رنجبران نتوانست در برنامه­ ی به سوی ظهور به آن اشاره­ ای نکند.
اما همه­ ی این کارشناسان، فریب خورده محسوب می­ شوند و در حال حاضر، حتی نظر هیچ کارشناس بی­ طرفی اعتبار ندارد؛ زیرا تنها ملاک تشخیص اسلامی و سالم بودن یک عرفان، نظر آقایان محرابی، مظاهری سیف، ادبی و چند جوان خوش اشتهای دیگر است که وقتی هم دستشان خالی می­ ماند، با انواع دروغ و فتنه و معرفی غلط سعی می­ کنند با دریافت حکم ارتداد از مراجع، با جان و آبروی دیگران بازی کنند و به این قیمت، به مقاصد شخصی خود برسند.
وقتی هم بیش از این حرف­ ها کم می­ آورند، خودشان را گول می­ زنند. مگر همین چند روز پیش نبود که رفقایشان پنج نفر از کارشناسان مجموعه را بازداشت کردند و  بعد همه با هم بوق به دست گرفتند و با سر و صدا گفتند: فرقه­ ی عرفان کیهانی به طور کامل منهدم شد؟
یکی باید بپرسد: کوچولوهای قشنگ! شما چندین سال برای وجود همین 5 نفر خودزنی می­ کردید؟
بگذریم. وقتی به همه­ ی صاحبان علم و اندیشه گفته می­ شود که شما نمی­ فهمید و فقط این چند جوان می­ فهمند، باز به یاد چه می­ افتید؟ …
***
حالا اگر خوش­ بین باشیم و همه ­ی شواهد را نادیده بگیریم و سعی کنیم باور کنیم که این همه عداوت از جهالت و نا آشنایی­ شان با این عرفان توحیدی (عرفان حلقه) است، تازه این بیچاره­ های پر سر و صدا که کسوت شریف روحانیت را آلوده ­اند، شیطان پرست محسوب می­ شوند. زیرا در آیه 3 سوره­ ی حج آمده است:
وَ مِنَ النَّاسِ مَن يجادِلُ فىِ اللَّهِ بِغَيرِْ عِلْمٍ وَ يَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيد: بعضى از مردم، بى هيچ دانشى در باره­ ی خدا مجادله مى ‏كنند و از هر شيطان سركشى پيروى مى‏ كنند.
به نقل از
http://behdashtemanavi.blog.com/

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر