۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

مأمورین بهداشت در تلویزیون

برگرفته از:
http://behdashtemanavi2.blog.com/
یادتان هست که استاد همیشه می­ گفت: اندیشه زندانی نمی­ شود؟ دیدید هر بار که خودش را به حبس کشیدند، چطور اندیشه­ اش گسترده­ تر شد؟ کاش این را غضنفرهایی که به خیال خودشان کرکره­ ی سایت شخصی او را پایین کشیده ­اند، می ­فهمیدند تا با این دست و پا زدن های مذبوحانه آبروی ایران را در جهان و در تاریخ نبرند!
شاید از جهانی شدن اطلاعات و دهکده شدن جهان هم مثل خیلی چیزهای دیگر خبر ندارند؛ شاید هم مثل مجریان و شخصیت­ های نمایشنامه ­هایی که برنامه­ های تلویزیونی­ شان را مضحک­ تر می­ کنند، کودن هستند یا مردم را این قدر کودن می­ پندارند! به هر حال، معمولا، کسانی که شنا نمی­ دانند، آنقدر دست و پا می­ زنند که غرق می ­شوند.
پارسال به ما گفتند بهایی، وهابی، مسیحی، کابالیست و شیطان­پرست تا وقاحتشان در برخورد با یک تفکر کاملا توحیدی را توجیه کنند و ما آخر نفهمیدیم قرار است با کدام لقب ذبح شویم! امسال برنامه­ ی تلویزیونی ساختند و برای تعریف عرفان، ابتکار به خرج دادند و رفتند سراغ علمای سایر ادیان از جمله یک خاخام یهودی که عرفان اصیل را کابالا معرفی کرد! و ما باز هم نفهمیدیم این کابالا (عرفان یهودی) که نمی­ دانم چیست؛ اما مثل رنگ رویمان پاشیده ­اند، بالاخره خوب است یا بد!
اسم برنامه، «پندار» بود. در یک فضای نیمه تاریک، یک مشت پندار زده را جمع کرده ­اند و کنار یک نماد سرخ­ پوستی نشانده ­اند و ملغمه ­ی عجیب و غریبی ساخته­ اند که فقط «حنا، دختری در مزرعه» در آن وجود ندارد: یک نفر فیلم­ های هالیوودی را که با عینک سیاه دیده است، تفسیر می­ کند؛ دو نفر به اسم مناظره، پرت و پلا می­ گویند و همدیگر را تأیید می ­کنند؛ یک نفر کتاب به دست می­ گیرد و حرف معناداری نمی­ زند و … . از همه قابل توجه­ تر آن که دو تا پت و مت که معلوم نیست مجری­ اند؛ دلقک هستند یا چیز دیگر، با حرف زدنشان به شعور مخاطب توهین می ­کنند.
اما این تنها برنامه ­ی بسیار آموزنده­ ی صدا و سیما درباره ­ی «نقد عرفان­ های نوپدید» نیست. یک فرافکنی دیگر هم دارند به نام «آب و سراب». تا همین چند سال پیش کسی جرأت نداشت اسم عرفان و مولانا را در این مملکت بیاورد. وقتی در نتیجه­ ی این همه غفلت و جهالت، کشور همسایه به طور جدی مولانا را اهل ترکیه معرفی کرد و وقتی جوان­ ها به منتقدین ملوس گفتند شما که همه­ ی عرفان­ ها را انحرافی می­ دانید، بگویید نسخه­ ی اصیل عرفان کجاست و آقایان هرچه حجره­ هایشان را گشتند، چیزی پیدا نکردند، بالاخره یواشکی مولانا در کشور خودش کمی اعتبار پیدا کرد.
چنین شد که حالا در قطعه­ های نمایشی «آب و سراب»، آقا مسعود فرهیخته، آقا رضای کوته فکر را از انحراف عرفان­ های نوپدید نجات می­ دهد و اقدام او در خرید و مطالعه ­ی کتاب مثنوی معنوی مولانا را تحسین می ­کند. باید به سطح فهم و سستی شخصیت آقا رضا و نحوه­ ی صحبت کردن با او دقت کنید تا بفهمید این ها مردم را چگونه تصور کرده ­اند و باید در اعتماد به نفس فرهنگی و فیگورهای متفکرانه­ ی آقا مسعود دقیق شوید تا متوجه شوید خودشان را در چه جایگاهی می­ دانند. آن وقت تعجب نخواهید کرد که چرا به جای کوچک ­ترین نقد علمی، دائما قیافه ­ی حق به جانبی می­ گیرند و مخلص کلامشان این است که همه تابع ما باشید؛ چون فقط ما می­ فهمیم.
و اما حالا بیایید با نمونه ­ای، سطح فهمشان را ارزیابی کنیم:
چند هفته پیش که دیکته شده بود، در برنامه­ ی «به سوی ظهور» عرفان حلقه مورد تهاجم قرار گیرد، با عجله چند تا مطلب و چند تکه فیلم از کلاس­ ها به کارشناس برنامه داده شد تا بداند چطور بدگویی کند. خوب البته اصلا نباید تصور شود که لازم است چنین کارشناسی محض رضای خدا کمی هم مطالعه و بررسی کند. این شد که جناب رنجبران مثل بازیکن منچ که به زور او را هل داده باشند وسط زمین فوتبال، بر صفحه­ ی تلویزیون ظاهر شد و چنان آفتاب بالانسی زد که در تاریخ ماندگار شد.
آغاز سخن از این جا بود که عرفان­ های انحرافی به محوریت خدا و معاد اعتقاد ندارند. نمی­دانم این توصیف کارشناسانه، عرفان حلقه را هم در بر می­ گرفت یا نه؛ اما اگر این طور باشد، این میرزا قشمشم اولین گل را همین جا به تیم خودش زده است. زیرا نه تنها بیشترین تأکید و بارزترین شاخصه­ ی عرفان حلقه، خدامحوری در همه­ ی بخش­ های نظری و عملی­ آن است، بلکه یکی از مباحث جدی­ اش که بسیاری از ابهامات موجود را برطرف می ­کند، معاد است. این را دست کم هفتاد در صد جامعه می­ دانند؛ چون اگر خودشان در کلاس­ ها شرکت نکرده باشند، حداقل کسی از خانواده یا اقوامشان شرکت کرده است و از طریق او اطلاع دارند.
جناب رنجبران تازه نفس در پاسخ به این سؤال که نظر عرفان حلقه درباره­ ی عالم غیب چیست، بدون این که پاسخ همین سؤال را بدهد، چند تا اصطلاح را که به گوشش خورده بود، سر هم کرد و در دم، عرفانی در ذهن خود خلق فرمود که در آن عرفان، کسی ادعا دارد با عالم غیب در ارتباط است و انرژی منفی را از درون افراد خارج می ­کند. چنان که او گفت، کاربران این عرفان، با اهرام ثلاثه­ ی مصر ارتباط برقرار می­ کنند!!!
همراهان گرامی! شما تا به حال با «انرژی منفی» سر و کاری داشته ­اید؟ تا به حال یک بار شنیده­ اید که استادتان بگوید من با «عالم غیب» در ارتباطم؟ شما با خدا ارتباط بر قرار می­ کنید یا با اهرام ثلاثه­ ی مصر؟ بخندیم و بگذریم.
دقایقی بعد معلوم شد منظور آن جناب از انرژی منفی، جن بوده. زیرا فرمودند: «جن اصلا ربطی ندارد به عرفان».
با عذرخواهی از خوانندگان عزیز، همین جا می­ خواهم چند خط برای این کارشناس بنویسم:
جناب حجةالاسلام! شما درس خوانده­ ی حوزه­ ی علمیه هستید. زشت است که من با مدرک کارشناسی از یکی از رشته­ های علوم پایه بیایم کوتاهی­ های حضرتعالی در مطالعه­ ی قرآن را متذکر شوم. چه شده که در مطالعه­ ی دینتان از مردم عادی عقب مانده­ اید؟
تا به حال قرآن خوانده­ اید و از خودتان پرسیده­ اید چرا در قرآن گفته شده است: « فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ»؟ یک نگاهی به ترجمه­ ها و تفاسیر بیندازید که بدانید مجنون، یعنی جن زده و دلیل این که تأکید می ­شود پیامبر جن زده نیست، برای این است که اعلام شود الهامات ایشان، ناشی از القائات جنیان نیست.
«… قَالُواْ مُعَلَّمٌ مجَّنُون‏» را هم ندیده ­اید؟ المیزان ذیل این آیه می­ گوید: دشمنان پیامبر(ص) او را جن زده معرفی می­ کردند؛ چون جن به عقل آسیب می­ رساند و تفسیر دیگری می ­گوید: مشركان، تعاليم انبيا را برگرفته از تعاليم جنّيان مى‏ دانستند. (درست مثل شما ها که از الهامات هر کس خوشتان نیاید، یا می­ گویید الهام نیست یا می­ گویید الهاماتش شیطانی است و یا به او می­ گویید جن زده و جن­ گیر. تا وقتی شما ها را ندیده بودم، نمی­ توانستم درک کنم چطور همه­ ی انبیا، اولیا و عرفا در زمان خودشان از طرف صاحب قدرتان بی ­سواد و بی خرد و آخوندهای درباری تکفیر شده ­اند؛ تبعید شده­ اند؛ زندانی شده­ اند؛ شهید شده­ اند و …!)
خوب حالا می­ دانید این­ ها یعنی چه؟ یعنی اگر کسی در معرض الهامات باشد و وجودش از این موجودات پاک نباشد، نه تنها بر عقلش اثر می­ گذارد؛ بلکه در معرض القائات و الهامات منفی قرار می­ گیرد. عرفان هم که از همین الهام مایه می­ گیرد. حالا ربط جن به عرفان را فهمیدید؟ یک ربط دیگر هم دارد. وقتی برای رفع مشکلی، انسان با قطع انتظار از هر کسی و هر چیزی، با خدا ارتباط برقرارمی کند، وارد میدان عرفان شده و جن زدگی هم یکی از این مشکلات است که فقط با کمک خدا باید برطرف شود. دیگر نیاز به توضیح نیست که عرفان که سهل است؛ یک دین الهی (مسیحیت) آمد که همین درس را بدهد و حالا بعد از 2011 سال، عالم دینی ما ارتباط بین این موضوعات را گم کرده است!!!
اما خودمانیم؛ یک شیرجه هم همراه با توپ به داخل دروازه­ ی دکان­داران «نقد عرفان­ های نوپدید» زدید؛ آن جا که گفتید: سالک اسرار هویدا نمی­ کند.
این نشان داد که خودتان هم به حقانیت و قوت روش علمی و الهی دکتر محمد علی طاهری واقف هستید؛ اما همه­ ی ناراحتی ­تان این است که چرا فردی مثل ایشان باید به این همه اسرار دست یافته باشد و امثال شما در حسرت گوشه­ ای از آن باشید! دردتان این است که حرفی برای گفتن ندارید. دردتان این است که جواب پرسش­ های جوانان را نمی ­دانید؛ دردتان این است که همان قدر که شما همه را از دین گریزان کردید، دکتر طاهری توانست شاگردانش را با دین آشتی دهد. دردتان … .
اما این را برای حسن ختام این بخش می­ گویم و شرح سفسطه­ های کلام گهربارتان را می­ گذارم برای بعد:
استاد طاهری به ما آموخت القائی که بگوید ”اسرار هستی را هویدا نکن“، شیطانی است و الهامی که بگوید ”هر آگاهی مثبت و سر مبین از اسرار هستی را که آموختی، بازگو کن“، الهی است. برای همین قرآن کریم، مملو از عبارت «قل» است.
مدتی بعد در مثنوی مولوی دیدم آنچه را از استاد شنیدم:
امر قل زین آمدش کای راستین       کم نخواهد شد بگو دریاست این
و بعد دیدم حافظ در همان غزل که می ­گوید: «گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند       جرمش این بود که اسرار هویدا می­ کرد»، بلافاصله خودش اسرار هویدا کرده و می­گوید: «فیض روح­ القدس ار باز مدد فرماید       دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می­ کرد».
و در جای دیگر مولانا در گفتن «سر» بیش از حلاج می ­شتابد و می­ گوید:
حلاج اشارت گو از خلق به دار آمد       وز تندی اسرارم حلاج زند دارم
                                                                                                                                  حتما ادامه دارد

۱ نظر:

  1. می شه بگید اگر شما حقیقتا جمعی از دوست داران استاد طاهری هستید چرا پس هیچ لینکی به سایت تون از سایت های اونها نیست؟؟؟
    شما دروغ گو ها حتی یک فالور هم ندارید. خدا رو که نمی شناسید لااقل کمی انسان باشید

    پاسخحذف